کد خبر:6706
پ
8

زندگی نامه امام رضا (ع)

  زندگی نامه امام رضا (ع) – بیگرافی امام رضا (ع) امام رضا (ع) امام هشتم شیعیان است. پدرشان امام کاظم (ع) بود و مادرشان  نجمه نام داشت. حضرت امام رضا (ع) تا قبل از هجرت به مرو در مدینه ساکن بود. ولادت امام رضا (ع) – زندگی نامه امام رضا (ع) حضرت رضا (ع) […]

 

زندگی نامه امام رضا (ع) – بیگرافی امام رضا (ع)

زندگی نامه امام رضا (ع)
زندگی نامه امام رضا (ع)

امام رضا (ع) امام هشتم شیعیان است. پدرشان امام کاظم (ع) بود و مادرشان  نجمه نام داشت. حضرت امام رضا (ع) تا قبل از هجرت به مرو در مدینه ساکن بود.

ولادت امام رضا (ع) – زندگی نامه امام رضا (ع)

حضرت رضا (ع) در یازدهم ذیقعده سال ۱۴۸ هجری در مدینه به دنیا آمد. مادر امام رضا درباره تولد ایشان می گوید:

«هنگامی که به حضرتش حامله شدم به هیچ وجه ثقل حمل را در خود حس نمی‌کردم و وقتی به خواب می‌رفتم، صدای تسبیح و تمجید حق تعالی و ذکر “لااله‌الاالله” را از شکم خود می‌شنیدم، اما چون بیدار می‌شدم دیگر صدایی بگوش نمی‌رسید. هنگامی‌که وضع حمل انجام شد، نوزاد دو دستش را به زمین نهاد و سرش را به سوی آسمان بلند کرد و لبانش را تکان می‌داد؛ گویی چیزی می‌گفت.»

نظیر این واقعه, هنگام تولد دیگر ائمه و بعضی از پیامبران الهی نیز نقل شده است, از جمله حضرت عیسی (ع) که به اراده الهی, در گهواره لب به سخن گشود و با مردم سخن گفتند که شرح این ماجرا در قرآن کریم آمده است.

زندگی نامه امام رضا (ع)
زندگی نامه امام رضا (ع)

کنیه و القاب امام رضا (ع) – زندگی نامه امام رضا (ع)

امام کاظم (علیه السّلام) کنیه ابوالحسن را به ایشان عنایت فرمودند، و به على بن یقطین گفتند: «اى على، این پسرم (با اشاره به امام رضا علیه السّلام)، آقاى فرزندان من است و من کنیه خیش را به او داده‌‌ام. البته امام کاظم (ع) نیز کنیه‌شان ابو‌الحسن بوده است و این کنیه میان پدر و فرزند مشترک امی باشد. بدین جهت امام کاظم (علیه السّلام) را «ابو الحسن اوّل» و امام رضا (علیه السّلام) را «ابو الحسن دوم» مى‌نامند.

مشهورترین لقب امام هشتم شیعیان، «رضا» به معنای خشنودی، است. امام محمدتقی (علیه‌السلام) امام نهم و فرزند ایشان سبب نامیده شدن آن حضرت به این لقب را اینگونه نقل می‌فرمایند : «خداوند او را رضا لقب نهاد زیرا خداوند در آسمان و رسول خدا و ائمه اطهار در زمین از او خشنود بوده‌اند و ایشان را برای امامت پسندیده‌اند و همینطور (به خاطر خلق و خوی نیکوی امام) هم دوستان و نزدیکان و هم دشمنان از ایشان راضی و خشنود بود‌ند».

یکی دیگر از القاب مشهور حضرت «عالم آل محمد» است. نقل شده است که امام کاظم (ع) به فرزندانش می‌گفت: «برادر شما علی بن موسی، عالم آل محمد است.» این لقب نشانگر ظهور علم و دانش ایشان می‌باشد؛ جلسات مناظره متعددی که امام با دانشمندان بزرگ عصر خویش, به‌ویژه علمای ادیان مختلف انجام داد و در همه آن‌ها با سربلندی تمام بیرون آمد، دلیل کوچکی بر این سخن است. این توانایی و برتری امام, در تسلط بر علوم، یکی از دلایل امامت ایشان می‌باشد و با تأمل در سخنان امام در این مناظرات, کاملاً این مطلب روشن می‌گردد که این علوم جز از یک منبع وابسته به الهام و وحی نمی‌تواند سرچشمه گرفته باشد.

زندگی نامه امام رضا (ع)
زندگی نامه امام رضا (ع)

مادر و همسر امام رضا (ع) – زندگی نامه امام رضا (ع)

مادر امام رضا (ع) کنیزی از اهالی نوبه بوده است که درباره نام مقدّس این خانم، راویان اختلاف دارند، برخی، آن حضرت را خیزران نامیده‌اند و گفته‌اند که ایشان ام ولد و از اهالى نوبه بوده و اروى نام داشته و لقبش شقراء بوده است. برخى گفته‌‌اند اسم او نجمه و کنیه‌‌اش امّ‌البنین بوده و برخى نام آن بانو را تکتم دانسته‌اند. در روایتی آمده که مادر امام رضا (ع) دارای کنیزی پاک و پرهیزگار به نام نجمه بود که حمیده مادر امام کاظم (ع) وی را خرید و به پسرش بخشید و بعد از ولادت حضرت رضا (ع) او را طاهره نامید.‌»

شیخ صدوق در مورد ایشان می‌نویسد: «ایشان از زمره زنان شریف غیر عرب و کنیز حمیده خاتون مادر امام موسى (علیه السّلام)، و از زنان شایسته در عقل و دین و شرف بود و بانویش حمیده را بسیار محترم مى‌‌داشت و از روى احترام به او هرگز در مقابلش نمى ‌نشست. بنابراین حمیده به پسرش امام موسى (علیه السّلام) گفت: «اى فرزند، یقینا تکتم کنیزى است که من هرگز بهتر از او را ندیده‌ام و شکّى ندارم که خداوند به او فرزندانى عطا خواهد کرد. من او را به تو بخشیدم و سفارش مى‌کنم که با مهربانى با او رفتار کنى.»

زندگی نامه امام رضا (ع)
زندگی نامه امام رضا (ع)

فرزندان امام رضا (ع) – زندگی نامه امام رضا (ع)

در مورد تعداد همسران آن حضرت بین مورخان اختلاف است، اکثر مورخان تعداد همسران آن حضرت را یک یا دو نفر نوشته‌اند، و عده کمی نیز برای حضرت سه همسر یاد کرده‌اند. اما مشهور این است که حضرت دارای همسری به نام سبیکه (س) بوده اند که ایشان مادر امام جواد (علیه اسلام) و از خاندان ماریه قبطیه همسر پیامبر (ص)، بوده است.

در برخی از منابع تاریخی، همسر دیگری نیز برای امام رضا(ع) ذکر شده است، مأمون به امام رضا (ع) پیشنهاد داد که با دخترش «‌ام حبیب‌» یا «‌ام حبیبه‌» ازدواج کند و امام نیز پذیرفت. طبری این ازدواج را در حوادث سال ۲۰۲قمری یاد می‌کند. گفته‌اند که هدف مأمون از این کار، نزدیکی بیشتر به امام رضا (ع) و نفوذ به خانه وی جهت اطلاع از برنامه‌هایش بوده است. سیوطی نیز، از ازدواج دختر مأمون با امام رضا (ع) یاد می‌کند ولی اسم آن دختر را ذکر نمی‌نماید.

 

ازدواج امام رضا (ع) – زندگی نامه امام رضا (ع)

همسر دائمی امام رضا (ع) ام حبیبه نام داشت اما ایشان دارای تعدادی کنیز بودند که سبیکه از جمله آن ها و مادر امام جواد (ع) بوده است.

امام رضا (ع) در مدینه – زندگی نامه امام رضا (ع)

حضرت رضا (علیه السلام) تا قبل از هجرت به مرو، در مدینه زادگاهشان، ساکن بودند و در آنجا در جوار مدفن پاک رسول خدا و اجداد طاهرینشان به هدایت مردم و تبیین معارف دینی و سیره نبوی می‌پرداختنند. مردم مدینه نیز، امام رضا (ع) را بسیار دوست می‌داشتند و به ایشان همچون پدری مهربان می‌نگریستند. تا قبل از این سفر، با اینکه امام بیشتر سالهای عمرش را در مدینه گذرانده بود, اما در سراسر مملکت اسلامی، پیروان بسیاری داشتند که گوش به فرمان اوامر امام بودند.

علی‌بن موسی الرضا (ع)، در گفتگویی که با مامون درباره ولایت عهدی داشتند، در این باره این گونه می‌فرمایند: «همانا ولایت عهدی هیچ امتیازی را بر من نیفزود. هنگامی که من در مدینه بودم فرمان من در شرق و غرب نافذ بود و اگر از کوچه‌های شهر مدینه عبور می‌کردم, عزیرتر از من کسی نبود. مردم پیوسته حاجاتشان را نزد من می‌آوردند و کسی نبود که بتوانم نیاز او را برآورده سازم, مگر اینکه این کار را انجام می‌دادم و مردم به چشم عزیز و بزرگ خویش، به من مى نگریستند».

زندگی نامه امام رضا (ع)
زندگی نامه امام رضا (ع)

امامت امام رضا (ع) – زندگی نامه امام رضا (ع)

امام رضا (ع) پس از شهادت پدرش امام کاظم (ع) در سال ۱۸۳ق امامت را عهده‌دار شد؛ مدت امامت آن حضرت ۲۰ سال (۱۸۳-۲۰۳ق) بود که با خلافت هارون الرشید (۱۰ سال)، محمد امین (حدود ۵ سال)، مأمون (۵ سال) همزمان شد.

مدت امامت امام هشتم در حدود ۲۰ سال بود که آن را در سه بخش جداگانه بررسی می کنیم:

ده سال اول امامت امام رضا (ع)، همزمان با زمامداری هارون.

  • در این زمان است که مصیبت دردناک شهادت پدر بزرگوارشان و دیگر مصیبت‌های اسفبار برای علویان (سادات و نوادگان امیرالمؤمنین) واقع شده است. در آن زمان کوشش‌های فراوانی در تحریک هارون برای کشتن امام رضا (ع) می‌شد تا آنجا که در نهایت هارون تصمیم بر قتل امام گرفت؛ اما فرصت نیافت نقشه خود را عملی کند.

پنج سال بعد از‌ آن، مقارن با خلافت امین

  • در زمان خلافت امین به علت مرگ هارون ضعف و تزلزل بر حکومت سایه افکنده بود و این تزلزل و غرق بودن امین در فساد و تباهی باعث شده بود که او و دستگاه حکومت، از توجه به سوی امام و پیگیری امر ایشان بازمانند.

پنج سال آخر امامت، مصادف با خلافت مأمون

  • مامون با کشتن امین حکومت را به دست گرفت و با سرکوب شورشیان فرمان خود را در اطراف و اکناف مملکت اسلامی جاری کرد. وی حکومت ایالت عراق را به یکی از عمال خویش واگذار کرد و خودش در مرو ساکن شد و فضل ‌بن ‌سهل را که مردی بسیار سیاستمدار بود، وزیر و مشاور خویش قرار داد.

 

امامت و وصایت حضرت رضا (علیه السلام ) بارها توسط پدر بزرگوار و اجداد طاهرینشان و رسول اکرم (ص) اعلام شده بود. به خصوص امام کاظم (علیه السلام) بارها در حضور مردم ایشان را به عنوان وصی و امام بعد از خویش معرفی کرده بودند؛ یکی از یاران امام موسی کاظم (علیه السلام) می‌گوید: «ما شصت نفر بودیم که موسی بن‌جعفر (ع) به جمع ما وارد شد، درحالی که دست فرزندش علی در دست او بود، فرمود: «آیا می‌دانید من کیستم ؟»، گفتم: «تو آقا و بزرگ ما هستی»، فرمود: «نام و لقب من را بگوئید»، گفتم: «شما موسی بن جعفر بن محمد هستید»، فرمود: «این که با من است کیست؟»، گفتم: «علی بن موسی بن جعفر»، فرمود: «پس شهادت دهید او در زندگانی من وکیل من است و بعد از مرگ من وصی من می باشد».

در حدیث مشهوری نیز که جابر از قول نبى ‌اکرم (ص) نقل می‌کند، امام رضا (علیه السلام) به عنوان هشتمین امام و وصی پیامبر معرفی شده‌اند. امام صادق (علیه السلام) نیز مکرر به امام کاظم می‌فرمودند: «عالم‌ آل‌محمد از فرزندان تو است و او وصی بعد از تو می‌باشد».

پس از شهادت امام هفتم، بیشتر شیعیان با توجه به وصیت امام(ع) و دلایل و شواهد دیگر، امامت فرزند ایشان، علی بن موسی الرضا (ع) را پذیرفتند و وی را به عنوان امام هشتم تأیید نمودند. این دسته که بزرگان اصحاب امام کاظم (ع) را هم شامل می‌شد به نام قطعیه مشهور شدند. ولی گروه دیگری از اصحاب امام هفتم ‏(ع) بنا به دلایلی، از اعتراف به امامت علی بن موسی الرضا (ع) سرباز زده و در امامت حضرت موسی بن جعفر (ع) توقف کردند. آنان اظهار می‌داشتند که موسی بن جعفر (ع) آخرین امام است و کسی را به امامت تعیین نکرده و یا دست‏‌کم ما از آن آگاه نیستیم، این گروه واقفیه (یا واقفه) نامیده شدند. ا‌مام رضا(علیه السّلام) در روایتى سرنوشت آن‌ها را اینگونه بیان فرمودند: «در حیرت زندگى مى‌کنند و نهایت در حال کفر مى‌میرند.»

زندگی نامه امام رضا (ع)

سفر امام رضا (ع) به خراسان – زندگی نامه امام رضا (ع)

هجرت امام رضا (ع) از مدینه به مرو در سال ۲۰۰، یا ۲۰۱ قمری بود. پس از تصمیم مأمون تصمیم مبنی بر دادن پیشنهاد ولایتعهدی به امام، او یکی از افراد خویش به نام رجاءبن ابی ضحاک را به مدینه فرستاد تا امام را به مرو محل اقامت مأمون بیاورد. به عقیده برخی، مأمون مسیر مشخصی برای سفر امام رضا (ع) به مرو انتخاب کرد تا آن حضرت از مراکز شیعه‌نشین عبور نکند، زیرا از اجتماع شیعیان بر گرد امام می‌ترسید.

او دستور داد تا حضرت را از مسیر کوفه نیاورند بلکه از طریق بصره،خوزستان و فارس، به نیشابور بیاورند. مسیر حرکت، طبق کتاب اطلس شیعه چنین بوده است: مدینه، نقره، هوسجه، نباج، حفر ابوموسی، بصره، اهواز، بهبهان، اصطخر، ابرقوه، ده شیر (فراشاه)، یزد، خرانق، رباط پشت بام، نیشابور، قدمگاه، ده سرخ، طوس، سرخس، مرو. به گزارش شیخ مفید مأموران مأمون، امام رضا (ع) و برخی از بنی‌هاشم را از مسیر بصره به مرو آوردند. مأمون آن‌ها را در خانه‌ای و امام رضا را در خانه‌ای دیگر جای داد و او را اکرام کرد.

شیخ صدوق از معول سجستانى آورده: «زمانى که براى بردن امام رضا (علیه السّلام) به خراسان پیکى به مدینه آمد، من در آنجا بودم. امام به منظور وداع از رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) وارد حرم شد، او را دیدم که چندین بار از حرم بیرون مى ‌آمد و دوباره به سوى مدفن پیغمبر بازمى‌ گشت و با صداى بلند گریه مى‌کرد. من به امام نزدیک شده و سلام کردم و علّت این موضوع را از آن حضرت جویا شدم. در جواب فرمودند: «من از جوار جدّم بیرون رفته و در غربت از دنیا خواهم رفت.»

امام پیش از رفتن به خراسان به داخل مسجد پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) وارد شد و دستش را بر لبه قبر شریف نهاد و فرزندش را به قبر چسباند و نزد جدّش رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله) طلب حفاظت براى او کرد و سپس به فرزندش گفت: «به تمام وکلا و خدمتکارانم گفته‌‌ام که از تو شنوایى داشته باشند و پیرویت کنند»، و به اصحابش او را معرفى کرد که جانشین وى خواهد بود.

 

حدیث سلسه‌الذهب – زندگی نامه امام رضا (ع)

در طول سفر امام به مرو ، هرکجا توقف می‌فرمودند, برکات زیادی شامل حال مردم آن منطقه می‌شد. از جمله هنگامی که امام در مسیر حرکت خود وارد نیشابور شدند و در حالی که در محملی قرار داشتند از وسط شهر نیشابور عبور کردند. مردم زیادی که خبر ورود امام به نیشابور را شنیده بودند, همگی به استقبال حضرت آمدند.

در این هنگام دو تن از علما و حافظان حدیث نبوی, به همراه گروه‌های بیشماری از طالبان علم و اهل حدیث و درایت، مهار مرکب را گرفته وعرضه داشتند: «ای امام بزرگ و ای فرزند امامان بزرگوار، تو را به حق پدران پاک و اجداد بزرگوارت سوگند می‌دهیم که رخسار فرخنده خویش را به ما نشان دهی و حدیثی از پدران و جد بزرگوارتان پیامبر خدا برای ما بیان فرمایی تا یادگاری نزد ما باشد».

امام دستور توقف مرکب را دادند و دیدگان مردم به مشاهده طلعت مبارک امام روشن گردید. مردم از مشاهده جمال حضرت بسیار شاد شدند به طوری که بعضی از شدت شوق می‌گریستند و آنهایی که نزدیک ایشان بودند، بر مرکب امام بوسه می‌زدند. ولوله عظیمی در شهر طنین افکنده بود به طوری که بزرگان شهر با صدای بلند از مردم می‌خواستند که سکوت نمایند تا حدیثی از آن حضرت بشنوند.

ایشان فرمودند: «شنیدم از پدرم موسی بن جعفر (ع) که فرمود شنیدم از پدرم جعفر بن محمّد (ع) که فرمود شنیدم از پدرم محمّد بن علی (ع) که فرمود شنیدم از پدرم علی بن الحسین (علیهما السّلام) که فرمود شنیدم از پدرم حسین بن علی (ع) فرمود شنیدم از پدرم امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب (ع) که فرمود شنیدم از رسول خدا (ص) که فرمود شنیدم از جبرئیل که گفت شنیدم از پروردگار عزّ و جلّ فرمود: «کَلِمَهُ لا إلهَ إلّا اللّهُ حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی بِشُروطِها وَ أنَا مِن شُروطِها»، «کلمه‏ «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ‏» دژ و حصار من است. پس هر کس داخل دژ و حصار من شود، از عذاب من ایمن خواهد بود.» پس هنگامی که مَرکب حضرت حرکت کرد با آواز بلند فرمود با شروط آن و من یکی از آن شروط هستم.

زندگی نامه امام رضا (ع)

مسأله ولایتمداری – زندگی نامه امام رضا (ع)

مهمترین فصل تاریخى زندگى امام رضا (علیه السّلام) جریان ولایتعهدى آن حضرت است، جریانی که به موجب آن، حضرت مجبور شدند از شهر مدینه به مرو سفر کنند و پس از مدتی و با کینه مأمون به شهادت برسند.

هنگامی که حضرت رضا (علیه السلام ) وارد مرو شدند، مأمون از ایشان استقبال شایانی کرد و در مجلسی که همه ارکان دولت حضور داشتند صحبت کرد و گفت: «همه بدانند من در آل عباس و آل علی (علیه السلام) هیچ کس را بهتر و صاحب حق‌تر به امر خلافت از علی‌بن‌موسی‌رضا (علیه السلام ) ندیدم».

پس از آن به حضرت رو کرد و گفت: «تصمیم گرفته‌ام که خود را از خلافت خلع کنم و آن را به شما واگذار نمایم.»، اما امام کاملا از قصد مأمون آگاهى داشت، چرا که مأمون براى رسیدن به خلافت، برادرش امین را کشته بود و بغداد را خراب کرده بود. به همین دلیل به او گفتند: «اگر این خلافت مال تو است جایز نیست خودت را خلع کنى و لباسى را که خدا به تو پوشانده به دیگرى بدهى، و اگر خلافت مال تو نیست چیزى که مال تو نیست جایز نیست آن را به من بدهى.»

مأمون بر خواسته خود پافشاری کرد و بر امام اصرار ورزید، اما امام فرمودند:‌ «هرگز قبول نخواهم کرد.»، وقتی مأمون مأیوس شد، گفت: «پس ولایت عهدی را قبول کن تا بعد از من شما خلیفه و جانشین من باشید». این اصرار مأمون و انکار امام تا دو ماه طول کشید و حضرت قبول نمی‌فرمودند و می‌گفتند: «از پدرانم شنیدم, من قبل از تو از دنیا خواهم رفت و مرا با زهر شهید خواهند کرد و بر من ملائک زمین و آسمان خواهند گریست و در وادی غربت در کنار هارون ‌الرشید دفن خواهم شد».

اما مأمون بر این امر پافشاری نمود تا آنجاکه مخفیانه و در مجلس خصوصی حضرت را تهدید به مرگ کرد. لذا حضرت فرمودند : «اینک که مجبورم، قبول می‌کنم به شرط آنکه کسی را نصب یا عزل نکنم و رسمی را تغییر ندهم و سنتی را نشکنم و از دور بر بساط خلافت نظر داشته باشم». مأمون با این شرط راضی شد.

پس از آن حضرت, دست را به سوی آسمان بلند کردند و فرمودند: «خداوندا ! تو می‌دانی که مرا به اکراه وادار نمودند و به اجبار این امر را اختیار کردم؛ پس مرا مؤاخذه نکن همان گونه که دو پیغمبر خود یوسف و دانیال را هنگام قبول ولایت پادشاهان زمان خود مؤاخذه نکردی؛ خداوندا عهدی نیست جز عهد تو و ولایتی نیست مگر از جانب تو، پس به من توفیق ده که دین تو را برپا دارم و سنت پیامبر تو را زنده نگاه دارم، همانا که تو نیکو مولا و نیکو یاوری هستی».

 

شرایط علمی زمان امام رضا (ع) – زندگی نامه امام رضا (ع)

در قرن دوم هـ.ق که امام رضا (علیه‌السلام) می‌زیستند، مراکز علمی رو به فزونی گذاشت. مدارس مختلف در همه علوم و به همه زبان‌ها و میان همه گروه‌ها پا گرفت. مدارس از جویندگان دانش در سطوح مختلف علمی و دین پر شد. به خصوص در زمان هارون الرشید و مأمون و در زمان امامت امام جعفرصادق (علیه‌السلام) و امام موسی کاظم (علیه‌السلام) و امام علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام).

حضرت امام رضا (علیه‌السلام) در زمان منصور به دنیا آمدند و در زمان خلافت مهدی، هادی، هارون الرشید و مأمون زندگی کردند و این زمانی بود که فرهنگ و فکر اسلامی به خوبی پایه گرفته بود و در آن زمان مؤسسین مذاهب فقهی مختلفی نیز زندگی می‌کردند. امام علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام) پناه اهل فکر و معرفت بودند و با علمای فلسفه به مناظره و بحث می‌پرداختند و در حالی که اهل فقه و شرع را هدایت و توجیه می‌کردند به محور آن‌ها تبدیل شده بودند.

مأمون پس از آوردن امام رضا(ع) به مرو، جلسات علمی متعددی با حضور علمای گوناگون تشکیل داد. در این جلسات، مذکرات زیادی میان امام و دیگران صورت می‌گرفت که به طور عمده درباره مسائل اعتقادی و فقهی بود. بخشی از این مذاکرات را طبرسی در کتاب احتجاج فراهم آورده است. مأمون می‌خواست با کشاندن امام به بحث، تصوری را که عامه مردم درباره ائمه اهل بیت (علیهم السلام) داشتند و آنان را صاحب علم خاص مثلاً «‌علم لدنّی‌» می‌دانستند، از بین ببرد.

صدوق در این باره می‌گوید: «مأمون اندیشمندان سطح بالای هر فرقه را در مقابل امام قرار می‌داد تا حجت آن حضرت را به وسیله آنان از اعتبار بیندازد و این به جهت حسد او نسبت به امام و منزلت علمی و اجتماعی او بود.»، اما هیچ کس با آن حضرت روبه رو نمی‌شد جز آن که به فضل او اقرار کرده و به حجتی که از طرف امام علیه او اقامه می‌شود، ملتزم می‌گردید.

این مجالس به تدریج مشکلاتی را برای مأمون درست کرد. زمانی که وی متوجه شد، تشکیل چنین جلساتی برای وی خطرناک است، اقدام به محدود کردن امام کرد. از عبدالسلام هروی نقل شده که به مأمون اطلاع دادند: امام رضا (علیه‌السلام) مجالس کلامی تشکیل داده و بدین وسیله مردم شیفته وی می‌شوند. مأمون به محمد بن عمرو طوسی مأموریت داد تا مردم را از مجلس آن حضرت طرد نماید. پس از آن امام در حق مأمون نفرین کرد.

زندگی نامه امام رضا (ع)

 شهادت امام رضا (ع) – زندگی نامه امام رضا (ع)

در نحوه به شهادت رسیدن امام نقل شده است که مأمون به یکی از خدمتکاران خویش دستور داده بود تا ناخن‌های دستش را بلند نگه دارد و بعد به او دستور داد تا دست خود را به زهر مخصوصی آلوده کند و در بین ناخن‌هایش زهر قرار دهد و اناری را با دستان زهر‌آلودش دانه کند و او دستور مأمون را اجابت کرد. مأمون نیز انار زهرآلوده را خدمت حضرت گذارد و اصرار کرد که امام ازآن انار تناول کنند. اما حضرت از خوردن امتناع فرمودند و مأمون اصرار کرد تا جایی که حضرت را تهدید به مرگ نمود و حضرت به جبر, قدری از آن انار مسموم تناول فرمودند. بعد از گذشت چند ساعت، زهر اثر کرد و حال حضرت دگرگون گردید و صبح روز بعد در سحرگاه روز ۲۹ صفر سال ۲۰۳ هجری قمری امام رضا (علیه السلام) به شهادت رسیدند.

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

وبلاگ سلام

یک وبلاگ در مورد تمامی موضوعات از جمله تکنولوژی ، علمی ، خبری ، مذهبی ، ورزشی و … می باشد.
این وبلاگ تحت نظر سایت خرید سلام به نشانی kharidsalam.ir بوده و صرفا بخش وبلاگ آن به حساب می آید.

فروشگاه اینترنتی خرید سلام:

خرید سلام تلاش دارد تا تمام کالاهای  مجاز بازرگانی را بدون واسطه و با قیمت بسیار مناسب در اختیار مشتریان عزیز قرار دهد. علاوه بر این خرید سلام آماده هرگونه همکاری با تولید کنندگان ، فروشندگان ، واردکنندگان و صادر کنندگان عزیز میباشد.

مشاهده فروشگاه

مسابقات وبلاگ سلام :

در وبلاگ سلام جهت ارتقاء سطح اطلاعات کاربران اقدام به برگزاری مسابقاتی با موضوعات و مناسبت های مختلف به صورت دوره ای می کند  و جوایز ارزنده ای را هم برای برندگان در نظر گرفته است.

شرکت در مسابقه